جدول جو
جدول جو

معنی شور زمین - جستجوی لغت در جدول جو

شور زمین
از مراتع لنگای منطقه ی عباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دور زمان
تصویر دور زمان
گردش زمان، حوادث روزگار
فرهنگ فارسی عمید
(شَ / شِ شُ زَ)
اقلیم ششم. (ناظم الاطباء). کنایه از ولایت روم است. (از غیاث اللغات) (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(خَ دَ)
شور زدن دل، دل شور زدن. در تداول زنان، مضطرب و نگران بودن برای غایبی یا امری مکروه که سپس اتفاق می افتد. دلواپس بودن. در هراس بودن از احتمال سوئی. نگران و مضطرب بودن. اضطراب قلب داشتن. مضطرب شدن. اضطراب و قلق که از دیر رسیدن کسی یا خبری و مانند آن پیدا آید. مضطرب بودن از عدم آگاهی. مضطرب و نگران بودن از ترس وقوع حادثۀ ناگوار: دلم شور میزند. دیگر دلت شور نزند من دیر خواهم آمد. بچه ها دیر کرده اند، دلم شور میزند. (از یادداشت مؤلف). دچار نگرانی و اضطراب شدن. دلهره و اضطراب ناشی از بی خبری از چیزی یا کسی یا ناشی از گرفتاریهایی که ممکن است بعداً برای آدم رخ دهد. (فرهنگ عامیانۀ جمالزاده)
لغت نامه دهخدا
(رَ / رِ زَ)
شوره زار. (فرهنگ فارسی معین) :
ور ایدون که دشمن شود دوستدار
به شوره زمین تخم نیکی مکار.
فردوسی.
بسا شوره زمین کز آبناکی
دهان تشنگان را کرد خاکی.
نظامی.
در فراهان شوره زمینی بود که شتر با بار و اسب با سوار بدان فرومیرفت. (تاریخ قم ص 87)
لغت نامه دهخدا
(رَ مَ)
به فرانسه کاپیتول، تلی بود در قسمت غربی روم قدیم که قریب 40 ذرع ارتفاع داشت و رومیان بر فراز آن ژوپیتر را معبدی ساخته بودند. (از تمدن قدیم ترجمه نصرالله فلسفی ص 493)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
زمین شوره زار. زمین بی بر و بی حاصل. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(وَ زَ)
نواحی شرقی ایران بر حسب روایات قدیم، در اصطلاح امروز نام دیگر قارۀ آسیاست که بزرگترین قارۀ زمین است مساحت آن 17049660 میل مربع و حدود قراردادی آن بدینقرار است: غرب: از کوه اورال و رود خانه اورال تا دریاچۀ خزر و کوههای قفقاز تادریای سیاه و سواحل آسیای صغیر و ساحل شرقی مدیترانه و خط فرضی از جنوب شرقی مدیترانه تا دریای احمر. شرق: از هند شرقی و سلسلۀ جزایر ممتد بطرف شمال تا کامچاتکا. اگر در روی کره ای به خاور زمین توجه شود آنرا یک مثلث کروی متساوی الساقین می بینیم که دو ساق آن هر یک 6500 میل مربع می باشد و از تنگه برینگ تا عدن و سنگاپور امتداد دارند و ضلع سوم بطول 4500 میل مربع است که شامل دریای غربی و دماغۀ بنگال می باشد
لغت نامه دهخدا
(شَ رِ زَرْ ری)
شهری بوده است از عمارات حضرت سلیمان. (آنندراج) :
سوارش در نظر از قصر ایوان
بود چون شهر زرین سلیمان.
استرآبادی (از آنندراج).
گر چنین زآن برگ گل زرین گیا خواهد دمید
خانه آیینه را هم شهر زرین میکند.
حاجی سابق (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از زیر زمین
تصویر زیر زمین
طبقه ای از خانه که پایین تر از سطح زمین قرار دارد
فرهنگ لغت هوشیار
زمینی که دارای شوره باشد زمین پر از شوره که در آن گیاه نروید شورستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شور زدن
تصویر شور زدن
((زَ دَ))
مضطرب بودن
فرهنگ فارسی معین
زمین نمناک، زمین سست
فرهنگ گویش مازندرانی
آبچک کپه های برنج، چتر محافظ کپه برنج
فرهنگ گویش مازندرانی
زمینی که تخت و صاف باشد
فرهنگ گویش مازندرانی
خمیرمایه
فرهنگ گویش مازندرانی
کوهی به ارتفاع ۲۹۷۰متر در کلاردشت
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع سه هزار تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی